سلام و دروداین روزها حال و احوال روحَــم خوب اما جسمم تعریفی ندارد؛ باز یک تضاد بزرگ در اهدافَم وجود دارد و آن چیزی نیست بجز سردرگمی در مرکزیت اهداف ( جملات پیچیده من شروع شد). از خودم راضی هستم پس این تضادها از بی تدبیری نیست من می دانم کدام مسیر راه سعادت است اما فقط می دانم! درحال حاضر تلاشی که چاشنیه این مسیر باشد قابل رویت نیست. هدف اول من در وضعیت فعلی ایران، زنده ماندن و حفظ بقاء در این روزگار سخت هست ( چقدر زشت! این تفکر یک انسان روشنفکر ایرانیست، خدا به داد آدم های بی هدف برسه ). تلاش می کنم اما این رضایتمندی کل کمالات من نیست. وقتی می دانی برای رسیدن به اهداف باید از چه مسیر هایی بگذری، دنیای اهداف ترسناک می شود. خستگی از وجودم بیرون نمی رود اما کوه آتشفشان غیرتم در حال فوران است! لحظه ای نیست به اهداف فکر نکنم اما نمیدانم چه شده که شعاع بلند مدت اهداف همچون شب های امتحان ریاضیات کوتاه شده است ( کنایه به کجا زدم! عجب... ). خوشبختانه زنده هستم. به یاد صحبت دوستی قدیمی که می گفت باید همچون
الماس صیقل خورد و درخشید، هر خراش روی قلب و روح
نتراشیده ما که نشان از سختی های روزگار است؛ از ما الماسی می سازد که دنیا را محو تماشا می کند. قدرت داریم، زنده هستیم و هر روز برای بهترین بودن خودمان، تراش می خوریم؛ تمامی مسیر زیباست و برای این زیبایی زنده هستیم. از خداوند می خواهم که در این مسیر ما را یاری کند.- و اما این روز های این الماس نتراشیده چگونه است:تجربیاتی جدید دارم که باید در این دفتر خاطرات درج کنم تا روزی پشیمان نَـشم. خیلی سخته بعد از سال ها متوجه بشی یک اشتباه بزرگ رو انجام دادی و با پافشاری به اجرای اون، زندگیت رو نابود کردی! من بیشتر زندگیم رو برای رضایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:04